این یه اتفاق بسیار بسیار نداره که افتاد
ناراحتی نامزدم در مورد پدرش و اینکه الان با هیچکس از خانواده نمیتونه صحبت کنه و ب منم بخاطر ب تعویق افتادن مراسممون گفت منو از پا در اورده
باید ی کاری کنم
من باید قوی بشم
در اینده قطعا مسائلی پیش میاد ک من باید سنگ صبور همسرم باشم
قرار نیست ضعف داشته باشم
میدونین من ب اون بروز ندادم ک خودمم خیلی نگران خودش و پدرشم
ریختم تو خودم
و داشتم تلقین میکردم ارومم
نگو اروم نیستم
و برلی همین حالم بد شد
ب ,ک ,خیلی ,خودمم ,نگران ,خودش ,اون بروز ,ب اون ,من ب ,باشممیدونین من ,بروز ندادم
درباره این سایت